اکبرهاشمی رفسنجانی در حالی در آخرین دقایق ثبت نام کرد که بنا به گفته خودش تا چند ساعت پیش از ثبت نام قصدی برای شرکت در انتخابات نداشته است، اما در نهایت حضورش در ستاد انتخابات وزارت کشور همه را غافلگیر کرد.
اصولگرایان دیگر تقریباً مطمئن شده بودند که در انتخابات پیش رو خبری از او نخواهد بود، چه آنکه آیت الله 79 ساله خود نیز می دانست شرابط جسمانی اش اجازه حضور در مسند پرکار ریاست جمهوری را به او نخواهد داد.
از این منظر می توان حضور هاشمی در دقیقه 90 را تنها گوشه ای از نقشه پیچیده او برای انتخابات پیش رو دانست، نقشه ای که با رد صلاحیتش در انتخابات یک گام دیگر به تحقق آن نزدیکتر شد.
از مدت ها پیش مشخص شده بود دو شخصیت محوری جریان اصلاحات امکان حضور در رقابت ها را نخواهند داشت، سید محمد خاتمی با اتهاماتی درباره فتنه سال 88 مواجه بود و هاشمی رفسنجانی نیز به سختی می توانست باور کند حضور بی حاشیه اش بتواند حمایت های کافی برای پیروزی را به دست بدهد، از این رو بود که هاشمی با زیرکی هر چه تمامتر تصمیم گرفت آخرین فن سیاسی خود را در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بر روی رقبا پیاده کند.
پس از فتنه سال 88 بسیار مشکل می نمود که رهبران اصلاحات بتوانند جریان حامی خود را به پای صندوق های رای بکشانند زیرا همانطور که محمدحسین صفارهرندی می گوید: "کاندیدا شدن اصلاح طلبان یعنی آن فردی که در انتخابات سال 88 علم ادعای تقلب را در دست گرفت بی جا کرد که این حرف را به زبان آورد."
هاشمی باید اوضاع را به سمتی پیش می برد که بدنه رای اصلاحات را مجدداً وارد فضای احساسی سال 88 کند، گمانه زنی های حضور هاشمی در انتخابات از همین رو به راه افتاد، هرکدام از نزدیکان آیت الله در این باره شروع به شایعه پراکنی کردند، محسن هاشمی از تصمیم پدر در روزهای آینده خبر می داد و یاسر عضو دیگر خانواده کاندیداتوری پدر را تکذیب می کرد، بازی تبلیغاتی که به خوبی توانست توجه هواداران جریان اصلاحات و طیف مشهور به خاکستری را به انتخابات جلب کند.
اقدام بعدی حضور چهره های نزدیک به هاشمی در انتخابات بود، حسن روحانی به عنوان نزدیک ترین افراد به رفسنجانی فعالیت های انتخاباتی اش را کلید زد، رنگ بنفش را برگزید و در میتینگ های انتخاباتی اش نیز فرزندان هاشمی حاضر شدند، اقدامی که می توانست حمایت خانواده هاشمی را به خوبی نشان بدهد.
اما حسن روحانی علیرغم محاسن زیادش برای آیت الله یک ایراد بزرگ هم داشت، اقبال اجتماعی به او آنقدر ناچیز بود که حتی میتینگ های زودهنگام انتخاباتی اش هم چندان مورد استقبال قرار نگرفت.
از همین رو بود که هاشمی فاز سوم نقشه را عملیاتی کرد، در آخرین لحظات در ستاد انتخابات وزارت کشور حاضر شد و برای انتخابات نام نویسی کرد، خبری که رسانه های هوادارش از آن به عنوان شُک بزرگ انتخابات نام بردند.
در واقع می توان گفت هاشمی بهترین شیوه را برای تبلیغات خود انتخاب کرد، حرکتی که مانند گل دقیقه 90 هیجان انگیز و در عین حال امیدبخش بود، به هر حال نباید فراموش کرد که زمانی از رفسنجانی به عنوان یک سیاستمدار زیرک نام برده می شد.
او می دانست که اجازه حضور در انتخابات را نمی یابد اما رد صلاحیتش هم می تواند از او چهره ای مظلوم بسازد. پس استراتژی حضور را در آخرین لحظه را انتخاب کرد.
اکنون حساسیت ها برانگیخته شده و تنور داغ منتظر "نان" تازه است. بهانه ای که عدم احراز صلاحیت هاشمی می توانست ایجاد کند.
پس از اعلام نظر نهایی شورای نگهبان و حذف نام هاشمی، طرفداران اصلاحات گویی شُکه شدند و اکنون شبکههای اجتماعی پر است از مطالبی که هاشمی را در حکم بزرگترین مظلوم تاریخ معاصر ایران معرفی می کند، فضایی که تا پیش از این محال بود به این سرعت به سود او ایجاد شود.
در اندک زمانی هاشمی رفسنجانی تبدیل به آرمان اصلاح طلبان شد و فریادهای واحسرتا و وامصیبتا نیز از سوی برخی چهره های شاخص به آسمان رسید.
در همین مدت کوتاه نیز نامه هایی از سوی بیت حضرت امام (ره) و فرزند شهید مطهری منتشر شده که در مواردی رد صلاحیت یک کاندیدا را در حکم از دست رفتن سرمایه های نظام معرفی کرده اند.
اما مطمئناً به زودی شرایط تغییر خواهد کرد، بدنه اجتماعی اصلاح طلبان از شُک بیرون می آیند و آنگاه است که هاشمی رفسنجانی به سادگی خواهد توانست با معرفی حسن روحانی به عنوان جانشین خود در امر انتخابات حداقل بخش بزرگی از سبد رای اصلاحات را به سود او جلب کند.
در همین حال تشتت آرا در میان اصولگرایان نیز می تواند سبد رای آن ها را به سود روحانی بشکند، اقدامی که احتمالاً هاشمی پیش از این پیش بینی ان را هم کرده بود.
شاید به همین دلیل است که هاشمی رفسنجانی بنابه گفته صادق زیبا کلام آنقدر از رد صلاحیتش خوشحال شد که "گویی روز عروسی" اوست،! زیرا رفسنجانی از ابتدا هم برای رقابت در انتخابات نیامده بود.